دانلود جلد دوم رمان شيفت خون اشام

ارائه دهنده لينك دانلود انواع رمانها

دانلود جلد دوم رمان شيفت خون اشام

رمان شيفت خون اشام 2

نام رمان : رمان بيداري خون آشام

جلد دوم از مجموعه كيرا هادسون

به قلم : تيم اورورك

و با ترجمه ي عالي صبا ايماني

حجم رمان : ۳.۳۲ مگابايت پي دي اف , ۱.۰۸ مگابايت نسخه ي اندرويد , ۱.۱۲ مگابايت نسخه ي جاوا , ۱۹۸ كيلو بايت نسخه ي epub

خلاصه اي از داستان رمان:

شش ماه از برگشتن كي را از رگد كوو ميگذرد، بعد از تعريف كردن وقايع رخ داده در رگد كوو براي مركز فرماندهي، از آنجايي كه حرفهايش را باور نكردند از كار معلق ميشود. زماني كه به دنبال نشانه اي از حضور خون آشام ها و ومپايرس ها ميگشت، زني مرموز او را براي حفاظت از دختر ۱۶ ساله اش كايلا از دست غريبه اي كه در كمين اوست، استخدام ميكند…

قسمتي از رمان:

ـ كابوس‌ها چي؟
ـ هنوزم مي‌بينيشون؟
ـ آره.
دكتر رو به رويم نشسته بود و با دست‌هاي لاغرش پرونده‌ام را روي دامن پشمي‌اش نگه داشته بود. از پشت شيشه‌هاي عينكش با چشم‌هاي خاكستري روشنش به من نگاه كرد. چهره‌اش بد نبود ولي به خاطر موهاي بورش كه سفت و محكم به شكل گوجه‌اي بالاي گردنش بسته بود، چهره‌اش سخت و تقريبا عصباني به نظر مي‌رسيد. نمي‌توانست بيشتر از سي و پنج سال داشته باشد ولي به خاطر عينكش و جوري كه موهايش را بسته بود چهل و پنج ساله به نظر مي‌رسيد. به نظر آدمي شايسته و خشك و رسمي مي‌آمد ولي مي‌توانستم ببينم كه چيزي بيشتر از اين درمورد او وجود دارد.
از پشت لبه‌ي عينكش به من نگاه كرد و گفت:« هميشه يه جورن؟»
هرچند مي‌دانستم منظورش چيست ولي پرسيدم:« درمورد مامانم؟ آره اكثرشون درمورد مامانمه.»
مشتاق نسبت به هركلمه‌اي كه مي‌گفتم پشت سر هم سوال مي‌پرسيد. پرسيد:« اكثرشون؟»
تكرار كردم:« اكثرشون.»
پرونده‌ام را باز كرد و خودكاري از روي ميز برداشت:« بقيشون چي؟ اونايي كه درمورد مامانت نيستن؟»
ـ دكتر كيتس۱ من شش ماهه كه دارم ميام شما رو مي‌بينم. خودتون بقيشو مي‌دونين.
ـ خون آشاما؟
بدون اينكه چشم ازش بردارم گفتم:« آره.»
خودكارش را روي كاغذ نگه داشت و مصرانه گفت:« درموردشون بهم بگو.»
ـ چرا؟ چه اهميتي داره؟
سعي مي‌كردم كه عصباني نشوم. ادامه دادم:« تو كه حرفمو باور نمي‌كني… هيچكس باور نمي‌كنه. اين دليل اينه كه من اينجام، درسته؟ مركز فرماندهي مي‌خواد بدونه كه من ديوونه‌ام؟… مي‌خواد بدونه من صلاحيت اينو دارم كه دوباره به عنوان پلس تو خيابونا باشم. واقعا همه‌ي اينا به خاطر همين نيست؟»
با صدايي آمرانه گفت:« مي‌توني كارفرماهاتو به خاطر شك كردن بهت مقصر بدوني، كي را؟»
ـ البته كه مقصر مي‌دونمشون. اونا كسايي بودن كه منو فرستادن رگد كوو.
پرونده ام را ورق زد و گفت:« اينجور كه من دارم مي‌بينم تو خودت داوطلب شدي بري كي را.» بعد سرش را بالا گرفت و گفت:« كسي مجبورت نكرد.»
تشر زدم:« ولي اگه مي‌دونستم…» بعد حرفم را قطع كردم.
دوباره با همون صداي آمرانه گفت:« چيو مي‌دونستي؟»
ـ اگه مي‌دونستم خون آشاما به اون شهر هجوم آوردن اون پست رو قبول نمي‌كردم.»

تصاوير زيباسازي - جدا كننده پست

(دانلود)

دانلود رمان بيداري خون آشام از تيم اورورك با فرمت pdf 

دانلود رمان بيداري خون آشام از تيم اورورك با فرمت apk  

دانلود رمان بيداري خون آشام از تيم اورورك با فرمت java 

دانلود رمان بيداري خون آشام از تيم اورورك با فرمت jad

دانلود رمان بيداري خون آشام از تيم اورورك با فرمت java (پرنيان)

دانلود رمان بيداري خون آشام از تيم اورورك با فرمت epub 

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد